تراوش های ذهن یک مشاور

«خواننده عزیز، کپی برداری از مطالب صرفا با ذکر منبع یا لینک مستقیم مجاز می باشد.»

تراوش های ذهن یک مشاور

«خواننده عزیز، کپی برداری از مطالب صرفا با ذکر منبع یا لینک مستقیم مجاز می باشد.»

هیاهوی درونت را می شنوی؟

اگر می خواهید از حال خودتان بی خبر نمانید، اگر می خواهید به سطحی از خودآگاهی برسید که ارتباط با دنیای بیرون نه تنها شما را گیج و سردرگم نکند بلکه نسبت به ارتباط و تعاملات دائمی درون و بیرون خود آگاه باشید و بتوانید آنچه را که جریان دارد مشاهده کنید باید از عهده یک کار به خوبی برآیید و آن «گوش دادن به صدای درون» است.

از لحظه ای که از خواب بیدار می شوید تا لحظه ای که دوباره به خواب بروید ذهن شما پیوسته مشغول فعالیت و کشمکش است و بخش های مختلف درون شما با همدیگر در حال گفتگو و بحث و جدل هستند. محتوای این گفتگوها پر از پیام هایی است که می تواند شما را از حال خودتان و مشکلات و کشمکش هایی که با خود دارید آگاه کند و سرنخ های ارزشمندی را برای به صلح رسیدن بیشتر با خود و زندگی به دست شما بدهد. مسلما هیچکس از اینکه به قرار و آرامش بیشتری برسد بدش نمی آید اما از آنجا که افراد معمولا راه رسیدن به آن را نمی دانند و رابطه بین این "خودگویی های درون" و احساس آرامش را کشف نکرده اند، سعی چندانی هم برای شنیدن این صداهای نزدیک اما ناآشنا نمی کنند.

اگر می خواهید مثل اکثر آدم ها از خودتان و دنیای پرهیاهوی درونتان بی خبر نمانید، این توصیه ها را تا جایی که می توانید به کار ببندید: 

 

-سعی کنید به احساسی که در لحظه دارید توجه کنید و تغییر احساستان را رصد کنید

-بعد از اینکه متوجه احساس خاصی شدید آن را نامگذاری کنید. کلمات از مهمترین ابزارهای شما برای خودشناسی هستند

 

-اگر آنقدر آرام نیستید که از عهده توصیه های قبل برآیید، باید قبل از هر چیز با توجه به شرایطی که در آن قرار دارید و روش هایی که می شناسید خود را به حدی از آرامش برسانید. 

-اگر در درون خود مشغول گفتگو هستید به صدا و محتوای آن خوب توجه کنید. کلمات و جملاتی که رد و بدل می شود را بشنوید

-معمولا رد پای ناخودآگاه در صداهایی است که از کنارشان بی تفاوت رد می شویم. سعی کنید هیچ صدایی را نشنیده نگیرید

-اگر سرعت خودگویی ها به حدی است که از تعقیب کردن آنها جا می مانید از قلم و کاغذ کمک بگیرید و لااقل کمی از آنها یا کلید واژه ها را بنویسید. 

-حتی در شلوغ ترین اوقاتتان هم از مشاهده خود و گوش دادن به خود غافل نشوید، حتی شده به اندازه چند دقیقه. اتفاقا در چنین مواقعی بیشترین پیام ها دستگیرتان می شود

-تاکید می کنم همه صداهایی که می شنوید مهم هستند. پس به هیچ وجه آنها را –در واقع، خودتان را- سانسور نکنید

 

-حرف ها و پیام های تکراری را جدی بگیرید چون به احتمال زیاد گزاره ها و الگوهای ثابت ذهنی شما هستند که دائما خواسته یا ناخواسته زندگی شما را شکل می دهند. به عبارتی همین ها ذرات تشکیل دهنده زندگیتان هستند! 

-سعی کنید به طور همزمان هم کلمات را بشنوید هم احساسات همراه با آنها را. درون شما معجونی از هر دو اینهاست و افکار شما (که خود را در قالب گفتارهای درونی نشان می دهند) و عواطف و احساساتان یک رابطه دائمی دوطرفه با همدیگر دارند.  

امیدوارم هر روز بیشتر از دیروز از حال خودتان باخبر باشید 

نظرات 7 + ارسال نظر
مهاجر زمان شنبه 13 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 10:23 ب.ظ http://mohajerezaman.persianblog.ir

امیدوارم بتونم بیشتر به خودم سر بزنم
انقد کار ریخته سرم که یادم رفته خودی هم هست!
ممنون از یادآوریتون خانم جم

خانم محقق شنبه 13 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 10:24 ب.ظ http://bidarmaghz.mihanblog.com

عالی بود!

omid یکشنبه 14 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 12:39 ق.ظ

با تشکر
استفاده کردم

رضا نجفی یکشنبه 14 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 04:52 ب.ظ

با سلام
جالب بود! "گوش دادن به صدای درون" البته عملیات ترسناکی بود،ترجیحا وقتی تنهاییم این کارو نکنیم بهتره!

----
من میخوام در مورد گوش دادن به صدای درون در هنگام مشکلات صحبت کنم
شما گفتید که
-سعی کنید به احساسی که در لحظه دارید توجه کنید و تغییر احساستان را رصد کنید.
-بعد از اینکه متوجه احساس خاصی شدید آن را نامگذاری کنید. کلمات از مهمترین ابزارهای شما برای خودشناسی هستند.

فرض کنید که در کاری به مشکلی برخوردیم.معمولا کم پیش میاد که در همان لحظه بخواهیم به گفت گوی درونمون گوش بدیم!"سعی کنید به احساسی که (در لحظه دارید) توجه کنید و تغییر احساستان را رصد کنید"
در برخورد با مشکلات گوناگونی که تو زندگی برامون پیش میاد اگر این کار رو انجام بدیم به قول شما به گذاره های ثابتی خواهیم رسید که گویای خصوصیات اخلاقی ماست.
ولی اینطوری هست که؛
معمولا بعد از تموم شدن ماجرا به گفت گوی درونمون گوش میدیم و بررسی میکنیم که چطور برخورد کردیم،اگر که برخورد غلطی انجام دادیم درسته که درس میگیریم،شاید دیگه همچین اتفاقی نیفته اما اگر بتونیم در همان لحظه به گفتگوی درونمون گوش بدیم،شاید به این برسیم که داریم زود قضاوت میکنیم یا اینکه در سایه ی عصبانیت تصمیم گیری میکنیم و....
حالا من سوالم اینه که:
سخته نیست این کار؟
آیا شدنی هست؟
یا فقط باید به توصیه ی بزرگان مخصوصا بزرگان دینمون گوش بدیم؟ صبر صبر صبر....

سلام و ممنون از توجهتون
حرف شما درسته، معمولا برای مرور کردن و خوب دیدن مسئله نیاز داریم قدری از مشکلمون فاصله زمانی بگیریم. اما این به خاطر پایین بودن مهارت ماست که با سعی و تمرین میشه به طور نسبی تقویتش کرد و بهش رسید.
صبر کردن در زمان دچار بودن به هیجانی مثل خشم درست و لازمه؛ موضوع اینه که آن را با بی تفاوتی نسبت به حال درونتون اشتباه نگیرید. وگرنه ممکنه در موقعیت بعدی اشتباهی را بکنید که دفعه قبل کنترل و پیشگیری کرده بودید. نشانه صبر واقعی آرامش بعد از آن و ناتمام رها نشدن گفتگوی درون شما و نهایتا پس از آگاهی، رسیدن به یک نتیجه مشخص و منطقی است. صبر بزرگان چنین صبری ست.
تونستم منظورتون را درست بفهمم یا پاسخم روشنه؟ اگر نه لطفا ادامه بدید تا به جایی برسیم.

رضا نجفی سه‌شنبه 16 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 01:08 ق.ظ

بسیار عالی!

من فکر میکنم تمرین و تلاش برای خونسردتر عمل کردن میتونه اولین گام و مهمترین گام در کسب مهارتی که بهش اشاره کردید باشه.

و اینکه؛نکات یا در واقع تعریفی رو هم که شما در مورد صبر گفتید تطابق کامل داشت با آموزه ها و مطالبی که من قبلا در این مورد مطالعه کرده بودم یا شنیده بودم،برداشت من کامل نبوده از این موضوع تا به حال...

خیلی خیلی ممنون.

خواهش می کنم.موفق باشید

میر جمعه 19 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 01:53 ب.ظ

با سلام و تشکر از اینکه اموخته ها و تجربیاتتون رو دارین خالصانه در اختیار همه قرار میدین.
در مورد بحثی که اقای نجفی مطرح کردن فکر کنم یه اشاره تو مطلب تون به این کردین که "-اگر آنقدر آرام نیستید که از عهده توصیه های قبل برآیید، باید قبل از هر چیز با توجه به شرایطی که در آن قرار دارید و روش هایی که می شناسید خود را به حدی از آرامش برسانید" پس باید تو هر شرایطی ارامش رو کسب کرد بعد به صداها گوش کرد.درست منظورتون رو فهمیدم؟

سلام. از نظر لطفتون ممنونم.
بله دقیقا منظورم همین بود. در واقع به میزانی که آرامش داشته باشیم توانایی شنیدن صدای درونمان را پیدا می کنیم و اگر احساس کردیم کلا در این کار ناموفق هستیم یکی از دلایل مهمش میتونه نبود حداقل آرامش مورد نیاز باشه.

طیبه آقاجانی یکشنبه 28 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 12:00 ق.ظ

اغلب ما نه تنها با «یک صدای دورن» بلکه با «صداهای درون» مواجه هستیم. صداهایی که گاها با هم در تعارض هم هستند. در چنین حالت‌هایی توجه به همه صداها گیج کننده است ضمن اینکه آدم را از نتیجه گیری کلی هم باز می‌دارد. در این مواقع چه باید کرد؟

سوال خیلی دقیقی پرسیدی.آفرین!
یکی از مهمترین سختی های کار هم همینه که باید بتونیم این صداها و منشأشون را از هم تفکیک کنیم.
فعلا میتونم این توصیه را بکنم که تا جایی که میتونی سعی کن آنها را طبقه بندی کنی. مثلا تشخیص بدی که چه جور "احساسی" را پشت هر صدایی می بینی یا چه جور "فکر و ذهنیتی" را. این خودش میتونه برای شروع گام بزرگی باشه و تا مدت ها به همین کار اکتفا کن و سعی کن درش ورزیده بشی.
در این صورت تا حد زیادی از گیجی نجات پیدا می کنی و به درونت مسلط تر میشی.
فعلا همین رو داشته باش تا بعد...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد