همیشه درک ما از واقعیت های دور و برمان در معرض خطاست و کسی از این قاعده مستثنی نیست (مگر اینکه روی تربیت ادراک خود بسیار کار کرده باشد). برای من بارها پیش آمده که از ظاهر رفتار شخصی به سرعت برداشت و قضاوتی کرده ام که بعدا خلافش ثابت شده و من را متاسف کرده است. اگر نگویم همیشه اما در خیلی از موارد این خطاها دردسرساز می شوند و هزینه هایی را حداقل به لحاظ عاطفی به ما تحمیل می کنند. این طور خطاها معمولا به خطاهای شناختی معروف هستند و درباره آنها بسیار گفته و نوشته شده است. اما در این یادداشت دلم می خواهد توجه شما را به زاویه متفاوتی از این موضوع جلب کنم؛ «تحلیل شخصیت خود از منظر خطاهای شناختی ای که معمولا دچارشان می شویم».
اینکه به بد بودن خطاهای شناختی فکر کنیم و به حال خودمان تاسف بخوریم که چرا در فلان موقعیت سطحی یا شتابزده رفتار کردم و دچار خطا شدم و بعد تصمیم بگیریم که دیگر در این تله شناختی نیفتیم، خوب است اما برای خودسازی و اصلاح رفتار کافی نیست. یعنی باز هم ممکن است علی رغم خواست قلبی خود گرفتار اشتباه مشابهی شویم. به نظر شما علتش چیست و راه حل مطمئن کدام است؟
پیشنهاد می کنم قبل از خواندن ادامه مطلب سعی کنید خودتان پاسخ این پرسش را پیدا کنید.
به چه جوابی رسیدید؟ فکر نمی کنید همه برداشت ها و ادراکات شما در طول زندگی – درست یا نادرست- براساس الگوهای نسبتا ثابتی ایجاد می شوند؟ الگوها یا مدل هایی که گاهی گزاره های ذهنی شما هستند و گاهی گزاره های شرطی عاطفی. اجازه بدهید فعلا به دسته اول (گزاره های ذهنی) بپردازیم.
مثلا فرض کنیم یکی از گزاره های ذهنی شما این است که داشتن امکانات رفاهی بیشتر مساوی است با احساس خوشبختی بیشتر یا داشتن صورت و ظاهر خندان و بشاش نشاندهنده روان شاد است. حالا با چنین پیش فرض هایی در برخورد با شخصی که هر دو این ویزگی ها را داراست (به ویژه برخورد اول) چه قضاوتی خواهید کرد؟ احتمالا این قضاوت هرچه که باشد نباید از این تصور که او فرد خوشبختی است جندان دور باشد. درست است؟
بیایید با هم تمرینی را انجام دهیم (الان یا در یک زمان مناسب دیگر):
سعی کنید قضاوت های خود را در طول یک دوره زمانی به یاد بیاورید (البته فعلا منظور ما قضاوت های اشتباه است). سپس عناصر و نشانه های تکراری را در آنها پیدا کنید. و در نهایت تا جایی که می توانید از روی این نشانه ها خط مشی ذهنی خود را ردیابی کنید. اگر این فرآیند را درست طی کرده باشید حالا شما به گوشه هایی از شخصیت خودتان دسترسی پیدا کرده اید و این موفقیت ارزشمندی است! با این کار علاوه بر اینکه شانس زیادی برای اصلاح منش فکری تان و تکرار نکردن خطاهای مشابه به دست آورده اید، گام مهمی را در مسیر خودشناسی و تحلیل خود برداشته اید.
شکی در این نیست که خودشناسی در کل، فرآیند بسیار پیچیده و دشواری است و نمی شود به سادگی ادعایش را کرد اما جزئی که نگاه کنیم می بینیم از طریق گام های کوچک و مهمی از این دست می توانیم به این هدفی که دور از دسترس به نظر می آید نزدیک شویم.
خوب که فکر کنیم می بینیم آدمیزاد قبل از ایجاد هر تغییری در زندگی اش حداقل تا اندازه ای نیازمند شناختن خودش است. پس به دوستانی که اهل رشد کردن و بهتر شدن هستند یا دائما خیال خودسازی در سرشان دارند توصیه می کنم حتما از این منظر به موضوع نگاه کنند. من هم با اشتیاق منتظر گرفتن بازخوردهای شما و بحث و گفتگو پیرامون آنها هستم.
موفق باشید
وبلاگ جالبی دارید و البته با مطالب خاص و مفید
روانشناسی همیشه منو یاد این حدیث میندازه
من عرفه نفسه فقد عرف ربه
واقعا دنیای این شناخت وجود ادمی
مطالبتون مفید بود
موفق باشید
خیلی خیلی جالبه شما دقیقا در همون مسیری هستید که من هستم.در مورد این پست هم نظر کاملا موافق دارم.البته شما خیلی بی حاشیه تر و مسلط تر هستید وشاخ و بر گ اضافی به قضیه نمیدید.یعنی به راحتی روی موضوع تمرکز میکنید و تمام جوانب اون مسئله رو میبینید.خلاصه بگم به جاده خاکی نمیزنی.خیلی خوبه
با سلام من امشب برای اولین باره که به وبلاگ شما سر زدم. تمرین شما رو انجام دادم. واقعا ردپای چندتا عنصر تو تمام قضاوتهای اشتباه من هست. البته من چندین بار به روان درمانگر مراجعه کردم اما چون نتونستد هیچ کمی بهم کنند به جز اینکه پول و هزینه زیادی بهشون بدم ... تقریبا دیگه تصمیم گرفتم خودم گلیم خودمو از آب بکشم بیرون . البته واقعا بعضی از جاهانیاز به کمک دارم...